گویند روزی امیرکبیر در حال چک کردن ایمیل دربار بود که در همین هنگام ایمیلی ناشناس در میل باکس وی ظاهر گشت که خبر از برنده شدن شاهنشاه ایران ناصرالدین شاه در lottary گینه بی صاحاب می داد و مقدار این جایزه بسی دندان گیر بودندی (۱۰ میلیون دلار!)، امیرکبیر با خود گفت با این پول می توانم مرکز کامپیوتر فکستنی دانشکده نیکبخت را توسعه همی دهم و... پس بر روی لینک توضیحات نیز کلیکی همی کرد و فرم مشخصات را با اسم شاهنشاه ایران پر کرد، همچنین شرکت اجنبی از امیرکبیر درخواست 500$ (500 دلار اون موقع!) برای انجام امور اداری بخت آزمایی کرده بود که امیر بدون لختی تامل وجه را به حساب واریز نمود و منتظر پول بادآورده شد.
...
روزها یکی پس از دیگری می گذشت و پایان ماه فرا رسید و موقع بازرسی حساب دخل و خرج مملکت توسط شخص شاه، پس و او امیرکبیر کنار رایانه نشستندندی و امیر رایانه را روشن کرد، سرعت رایانه بشدت کم شده بود و این شاه را به شدت عصبانی و امیرکبیر را وحشتزده می کرد، امیر به سختی توانست به اینترنت وصل شود و در این هنگام پنجره pop up بود که یکی بعد دیگری باز میشد! شاه یقین حاصل کرده بود که رایانه ویروسی گشته است پس جز چهره ای در هم کشیده به امیرکبیر هیچ نگفت و شروع به چک کردن حساب کشور کرد که به ناگاه متوجه 500 دلار کسری شد، بله هیچی پولی از بابت لاتری به حساب شاهنشاه واریز نشده بود، شاه دیگر طاقت نیاورد و موس را به گوشه ای پرت کرد و به امیرکبیر گفت: "من به حمام فین می روم، 10minدیگر بیا و کیسه بکش!"
و این آخرین باری بود که امیرکبیر صفحه مونیتور رو می دید! و از آن زمان بود که کسی به مرکز کامپیوتر مهندسی کمکی نکرد!
منبع: kalekadoo